ثمره زندگی من

میدونم میدونید، اگه هم نمی دونید بدونید که پسرکم سال مار به دنیا اومده، اینم آخرین مدارک کشف شده از این موضوع       البته هنوز مارش مولک هست ...

  ...

بابایی فرج هم آمد  بنیامین خیلی خوشحال بود و بابایی هم همینطور ... فیلم هم از بازی کردنشون زیاد داریم ولی اینجا فقط مجال یک عکس است ....   بابایی سایه ات همیشه روی سرمون باشه  ...

پس از سالها  و ساعتها و ساعتها و ساعتها انتظار بالاخره خاله لیلا (دوست مامان) تونست دست از پارو کردن پولاش بکشه و بیاد پسری را ببینه - البته فکر میکنم پسری هم خیلی ذوق داشت تا اونو ببینه - ناگفته نماند که این وسط، بنیامین با عمو فرید (شوهر لیلا) بیشتر جور شده بود تا با بقیه.... البته جای خاله مریم (دوست دیگر مامان) هم در این عکس خالی است که در پشت صحنه بود   ...

با سلام  پسر زیبای نازنینم داره به سوالهای زندگیش نزدیک میشه . اولیش و مهمترینش .....  من کی ام؟؟؟       ...

با سلام  بالاخره بنیامین را برای واکسن 4 ماهگی بردیم و روزهای سختش شروع شد خدا کنه زیاد درد نکشه - البته شب اول که واقعا واسش سخت بود.

بابا این بساز بفروشا نمیزارن بخوابیم  سرم رفت بسه دیگه چقدر سر و صدا میکنید ...

...

پسر گلم چند وقتی است که وقتی سرخوشه واسه خودش تمرین آواز میکنه و ما را هم بی فیض نمی زاره  فعلا ازش فقط یه عکس داریم ولی وقتی صداش بهتر شد بیشتر ازش عکس میگیریم ...

دوستان و آشنایان عزیز (مخصوصا خاله پریسا که از ایلام این وبلاگ را دنبال میکنه)   متاسفانه با توجه به محدودیتهای این وبلاگ امکان قرار دادن فیلم از بنیامین نیست و عکسها هم باید کانورت شود تا قابل نمایش گردند و چون سیستم کانورت عکس دچار مشکلاتی شده، یه چند وقتی است که عکس در سایت نزاشتم و به طبع امکان ارسال توسط ایمیل هم نداشتم - در اولین فرصت پس  از رفع اشکال، عکسها را توزیع میکنم